دانشگاه پسرم

Posted on ۱۳۸۷ اردیبهشت ۸, یکشنبه by فرفره


خانمي با لباس کتان راه‌راه و شوهرش با کت وشلوار نخ‌نما‌شده‌ي خانه‌دوز در شهر بوستن از قطار پايين آمدند و بدون هيچ قرار قبلي راهي دفتر رييس دانشگاه هاروارد شدند.
منشي فورا متوجه شد که اين زوج روستايي هيچ کاري در هاروارد ندارند و احتمالا شايسته حضور در کمبريج هم نيستند.
مرد به آرامي گفت: مايل هستيم رييس را ببينيم.
منشي با بي حوصلگي گفت: ايشان تمام روز گرفتارن.
خانم جواب داد: ما منتظر خواهيم شد.
منشي ساعت‌ها آنها را ناديده گرفت، به اين اميد بود که بالاخره دلسرد شوند و پي کارشان بروند،اما اين طور نشد.
منشي به تنگ آمد و سرانجام تصميم گرفت مزاحم رييس شود، هرچند که اين کار نامطبوعي بود که همواره از آن اکراه داشت.
وي به رييس گفت: شايد اگر چند دقيقه اي آنان را ببينيد، پي كارشان بروند.
رييس با اوقات تلخي آهي کشيد و سرتکان داد. معلوم بود شخصي با اهميت او وقت ملاقات با آنها را نداشت. به علاوه از اينکه لباسي کتان و راه راه وکت وشلواري خانه دوز دفترش را به هم بريزد،خوشش نمي آمد. رييس با قيافه اي عبوس و با وقار سلانه سلانه به سوي آن دو رفت.
خانم به او گفت: ما پسري داشتيم که يک سال در هاروارد درس خواند. او اينجا راضي بود. اما حدود يک سال پيش در حادثه‌اي کشته شد. شوهرم و من دوست داريم بنايي به يادبود او در دانشگاه بنا کنيم.
رييس تحت تاثير قرار نگرفته بود ... او يکه خورده بود !
با غضب گفت: خانم محترم ما نمي‌توانيم براي هرکسي که به هاروارد مي‌آيد و مي‌ميرد ، بنايي برپا کنيم. اگر اين کار را بکنيم ، اينجا مثل قبرستان مي‌شود!
خانم به سرعت توضيح داد: آه ، نه. نمي‌خواهيم مجسمه بسازيم. فکر کرديم بهتر باشد ساختماني به هاروارد بدهيم.
رييس لباس کتان راه راه و کت و شلوار خانه‌دوز آن دو را برانداز کرد و گفت : يک ساختمان ! مي‌دانيد هزينه‌ي يک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان هاي موجود در هاروارد هفت ونيم ميليون دلار است.
خانم يک لحظه سکوت کرد. رييس خشنود بود. شايد حالا مي‌توانست ازشرشان خلاص شود.
زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت : آيا هزينه راه اندازي دانشگاه همين قدر است پس چرا خودمان دانشگاه راه نيندازيم؟
شوهرش سر تکان داد. قيافه رييس دستخوش سر درگمي و حيرت بود.
آقا و خانم"ليلاند استنفورد" بلند شدند و راهي پالوآلتو در ايالت کاليفرنيا شدند ، يعني جايي که دانشگاهي ساختند که نام آنها را برخود دارد: دانشگاه استنفورد، يادبود پسري که هاروارد به او اهميت نداد.

0 Responses to "دانشگاه پسرم":