ارزش پدر

Posted on ۱۳۸۷ تیر ۲۶, چهارشنبه by فرفره


وقتي 4 ساله بودم: بابا هر كاري مي تونه انجام بده.
وقتي 5 ساله بودم: بابام خيلي چيزها مي دونه.
وقتي 6 ساله بودم: بابام از باباي تو باهوش تره.
وقتي 8 ساله بودم: بابام هر چيزي رو دقيقا نمي دونه.
وقتي 10 ساله بودم: در گذشته زماني كه بابام بزرگ مي شد همه چيز مطمئنا متفاوت بود.
وقتي 12 ساله بودم: خوب طبيعيه پدر در آن مورد چيزي نمي دونه، اون براي به خاطر آوردن كودكيش خيلي پير است.
وقتي 14 ساله بودم: به پدر توجه نكن، او خيلي قديمي فكر مي كنه.
وقتي 20 ساله بودم: آه خداي من! او خيلي قديمي فكر مي كنه!
وقتي 25 ساله بودم: پدر كمي درباره آن اطلاع دارد. بايد اينطور باشد، چون او تجربه ي زيادي دارد.
وقتي 35 ساله بودم: بدون مشورت با پدر كوچك ترين كاري نمي كنم.
وقتي 40 ساله بودم: متعجبم كه پدر چگونه اين جريان را حل كرد. او خيلي عاقل و دانا بود و دنيايي تجربه داشت.
وقتي 50 ساله بودم: اگر پدر اينجا بود همه چيز را در اختيار او قرار مي دادم و دراين باره با او مشورت مي كردم. خيلي بد شد كه نفهميدم او چقدر فهميده بود. مي توانستم خيلي چيزها از او ياد گيرم.

روز پدر مبارک

0 Responses to "ارزش پدر":