WALL-E

Posted on ۱۳۸۷ مهر ۱۱, پنجشنبه by فرفره


استودیوهای انیمیشن پیکسار، همواره سابقه درخشانی از موفقیت داشته‌اند، ۸ انیمیشن اخیر پیکسار، ۴/۳ میلیارد دلار در جهان فروش داشته است. اما پیکسار در آخرین کارش خود را با چالشی جدید روبرو کرد، شرکتی که پیش از این هیولای دوست‌داشتنی میِ‌ساخت و یک موش دلفریب آشپز را خلق کرده بود، این بار می‌بایست، روبوتی را محبوب می‌کرد.

انیمیشن مطرح این روزهای پیکسار Wall-E است. فیلمی که هم انعکاس‌دهنده روابط احساسی بین دو روبوت نامتجانس است و هم وجوهی از فیلم «۲۰۰۱، یک اودیسه فضایی» «استنلی کوبریک» را در خود دارد.

«اندرو استنتون» که پیش از این فیلم برنده جایزه اسکار «در جستجوی نمو» را هم کارگردانی کرده بود، کارگردانی این فیلم را بر عهده داشت. داستان فیلم ۸۰۰ سال بعد را نشان می‌دهد. در حالی که دوربین پانورامایی از کهکشان را نشان می‌دهد و به تدریج زوم می‌کند تا به زمین برسد، فیلم با این ترانه شروع می‌شود: Out there is a world outside of Yonkers.

قهرمان انیمیشن ما یک روبوت کوچک مکعبی است با چشمانی شبیه یک دوربین دوچشمی، نام این قهرمان کوچک Wall-E است. Wall-E مخفف عبارت دراز Waste Allocation Load Lifter — Earth Class است. فیلم، Wall-E را روی زمینی نشان می‌دهد که خالی از هر گونه سکنه و پر از زباله است. اگر سوسک دست‌آموز این روبوت را نادیده بگیریم، او تنها موجود متحرک در پهنه کره خاکی است و کارش این است که روزها زباله‌های به جا مانده از انسان‌ها را در قالب مکعب‌هایی فشرده کند و روی هم قرار دهد.

ولی Wall-E که با ظاهر خاص چشم‌ها و گردن بلند و باریکش، آدم را ناخودآگاه به یاد E.T می‌اندازد، فقط یک رفتگر مکانیکی بی‌احساس نیست، او از میان زباله‌های زمین گنجینه‌ای خصوصی برای خود فراهم آورده است که در میان آنها مکعب روبیک، لامپ‌ و همچنین نوار ویدئویی یک فیلم موزیکال دیده می‌شود. نوار ویدئویی مربوط به فیلم موزیکالی به نام Hello, Dolly است به کارگردانی جین کلی Gene kelly و با بازی باربارا استرایسند Barbara Streisand و والترماتیو Walter Matthau.


وقتی روبوت جالب ما با آن چشم‌های زیبایش به فیلم نگاه می‌کند و دو انسان عاشق‌پیشه را می‌بیند که دست در دستان هم نهاده‌اند، احساس می‌کنیم که این رابینسون کروزوئه تنها، به هیچ چیزی به چز در دست گرفتن دستان یک مخلوق دیگر علاقمند نیست، چیزی که در فیلم واقعا اتفاق می‌افتد! چرا که فضاپیمایی بر روی زمین می‌نشیند و یک روبات تخم‌مرغی سفید با چشمان درشت آبی را بر زمین می‌گذارد، روباتی که «ایو» Eve نام دارد و کارش جستجوی گیاه روی زمین است.

Eve با اینکه تناسبی با Wall-E ندارد و فناوری بسیار بالاتری دارد و مجهز به لیزر است، به زودی مورد توجه Wall-E قرار می‌گیرد. در واقع از سال ۱۹۲۱ که کارل چاپک در نمایشنامه‌ای کلمه روبوت را ابداع کرد و از زمانی که نخستین بار در فیلم متروپولیس به کارگردانی فریتز لانگ، روبوتی به نمایش گذاشته شد، ما شاهد چنین روبوت عاشق‌پیشه‌ای نبودیم، روبوتی که عشق بی‌آلایشش آدم را به یاد عاشقی‌های چاپلین در فیلم‌های سیاه و سفید و صامتش می‌اندازد.


در نیمه دوم فیلم، بالاخره، سر و کله انسان‌ها هم پیدا می‌شود. اما چه انسان‌هایی! آنها که ساکن یک ایستگاه فضایی هستند، کسانی هستند که تفاوتی با کودکان غول پیکر ندارند، صورتهایی گرد و چاق، بدنهایی چاق و لطیف و ضعیف دارند و همواره از سوی روبوت‌ها مورد مراقبت قرار می‌گیرند. آنها تحت یک نوع رژیم سرمایه داری مصرفی زندگی میکنند که جزئی ترین نیازهای آنها را پیشبینی کرده است و همه چیز را آماده و کامل در اختیارشان میگذارد. این آدم بزرگهای کودک صفت که بر صندلیهای راحتی لمیده‌اند و در حالیکه به مانیتورهای عظیم چشم دوخته‌اند از لیوانهای بزرگ با نی نوشیدنیهای کالری‌زا می‌نوشند، شباهت غیر قابل انکاری به سینما روهای امروزین دارند. این کاراکترها در واقع خود ما هستیم! آنها هم مانند ما نه همه بد هستند و نه همه خوب.


فیلم Wall-E بیان کننده این تناقض است که تلاش برای ساختن چیزهای تازه و تغییر دادن چیزهای قدیمی، خریدن و فروختن و جمع آوری کردن، می‌تواند هم مصیبت آفرین باشد و هم راههای احتراز از مصیبت و فاجعه را به ما نشان دهد. با نگاهی طنز آمیز به فلسفه نهفته در لایه‌های زیرین Wall-E ، می‌توان گفت که فرهنگ مصرفی و زباله ساز دنیای امروز همانقدر که میتواند جهان را نابود کند، می‌تواند الهام بخش ساختن آثاری هنرمندانه چون Wall-E باشد.

منبع : وبلاگ 1 پزشک

0 Responses to "WALL-E":